اشعار ولادت امام صادق (علیه السلام)
رسانده ام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلايق را
دلي که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کني دقايق را
بر اين کوير ترک خوردهي دل خسته
ببار جرعه اي از کوثر حقايق را
مريد صبح نگاه تو مي برد از ياد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
نگاه لطف تو آقا به دل بها داده
و با رضاي تو دارم رضاي خالق را
تويي که ضامن صبح سعادتم هستي
تويي که روشني هر عبادتم هستي
پر از شميم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر مليح محمدي دارد
گُلِ دميده ز لبهاي أطهرت آقا
شبيه حضرت خاتم مدينة العلمي
شنيدني ست کرامات محضرت آقا
و ديده ايم به وقت جهاد انديشه
هزار مرتبه ما فتح خيبرت آقا
چهار هزار حکيم و فقيه و دانشمند
رهين مکتب انديشه گسترت آقا
نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود
شکوه بي بدل تو زُراره پرور بود
تو آمدي و جهان غرق در خِرَد مي شد
دليل ها همه با عشق مستند مي شد
تو آمدي پر و بالي دهي به دلهامان
به پاي درس تو هفت آسمان رصد مي شد
خوشا به حال دلي که عروج را فهميد
مسير روشن تو از بهشت رد مي شد
ميان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسي که مذهب عشق تو را بَلَد مي شد
نفس زدي و جهان را حيات بخشيدي
تجليات الهي الي الابد مي شد
جهان نشسته سر سفرهي رواياتت
شهود مي چکد از جلوه زار ميقاتت
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
همان حريم بهشتي همان بهشت بديع
همان ديار الهي که از نسيم خوشش
شده ست شهر مدينه پر از شميم ربيع
«و يطعمون علي حبّه ...» نمايان است
کرانه هاي کرامت چه بي کران و وسيع
گدائي حرمت اعتبار هر عاشق
اميد ماست توسل در اين سراي رفيع
چه غم ز غربت دنيا و حسرت عقبا
نگاه روشنتان تا براي ماست شفيع
کليد معرفت اينجا ارادت و عشق است
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
مگير از دل من يارب اين سعادت را
گدائي حرم اهل بيت عصمت را
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
براي ديده ام اعجاز کيميا دارد
گداي خانه به دوش توام قبولم کن
گداي تو به جز اين آستان کجا دارد؟
دگر چه جاي گلايه ز فقر مي ماند
کسي که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستهي من حرفهاي ناگفته
دل شکستهي من شوق التجا دارد
کسي که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانه ات امشب دو خط دعا دارد
هميشه آرزوي پر زدن به سوي بقيع
هميشه حسرت ديدار کربلا دارد
چه مي شود همهي عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم
يوسف رحيمي
******************
من همان باده نوش جام توام
بلبل مست روي بام توام
بي نگاهت غزل نمي خوانم
شاعر فيض مستدام توام
ششمين آينه سلام آقا
آرزومند يک سلام توام
به پر زخمي ام نگاه کنيد
آه؛ محتاج التيام توام
باز همسفره باش با سائل
دوستدار همين مرام توام
مست قال الامام صادق من
من مسلمان شده به نام توام
روي قبرم سپرده ام آقا
بنويسند من غلام توام
من غلام محبت يارم
به خم گيسويت گرفتارم
مي نويسم فقط حقايق را
ماجراي عروج عاشق را
با تو فهميده ام مفهوم و
معني آيه هاي ناطق را
مي شود ديد در نگاه شما
عکس زيباي وجه خالق را
معني يا بصير در بَصَرت
با بصيرت کني هر عاشق را
با بيانات روشن و نابت
تو شکستي صف منافق را
ما به عالم نمي دهيم هرگز
تار موي امام صادق را
السلام اي رئيس مذهب ما
اي دمادم ترانه ي لب ما
دلمان را تو حيدري کردي
مست انوار کوثري کردي
در لباس امامت اي آقا
به خدا که پيمبري کردي
با احاديث و گفته هاي خودت
تو عجب فتح خيبري کردي
زنده کردي تو علم را تا حشر
بسکه شاگرد پروري کردي
ما کجا؟! مهر مادرت زهرا
دل ما را تو مادري کردي
مهرتان را به سينه دارم من
آرزوي مدينه دارم من
کاش ما را دعا کني آقا
خرج اين روضه ها کني آقا
چشم هاي مرا به پاي حسين
نذر خيرالنّسا کني آقا
باني روضه هاي عاشورا
کاش روضه به پا کني آقا
کاش ما را شبي به خرج خودت
راهيِ کربلا کني آقا
ياد جدّ غريب خويش کني
ياد آن سرجدا کني آقا
روضه ي زينبيه مي خواهيم
روزيِ فاطميه مي خواهيم
محمد جواد پرچمي
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام صادق (ع)- ولادت
برچسبها: اشعار ولادت امام صادق (علیه السلام) مهدی وحیدی